سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

 حجت الاسلام علی رضا حدائق ( جهرم)

در سوره انفال آیه ای است که صریحاً در آن موضوع خمس مطرح شده است و شأن نزول این آیه به بعد از اتمام جنگ بدر برمی گردد، جنگ بدر اولین جنگی که مسلمین   در آن با کفار روبرو شدند نزول این آیه بعد از اتمام جنگ بدر و به سبب اختلافی است که بین بخشی از مسلمانان در تقسیم غنائم جنگی رخ داد. پس از پایان جنگ در توزیع غنائم و تقسیم آن اختلافی بین مسلمانها واقع شد. و این آیه نازل گردید: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ. [1]  

این آیه صریحاً در رابطه با خمس است؛ برخی ایراد می‌گیرند که چرا تنها یک بار خمس در قرآن مطرح شده است. باید گفت تکرار یا عدم تکرار دلیل بر حجیت و عدم آن نیست. نام مبارک حضرت موسی علیه السلام در قرآن قریب صد و سی مرتبه و حضرت ابراهیم علیه السلام حدود شصت و نه مرتبه، اما پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله با واژه محمّد چهار مرتبه و با لفظ احمد یک مرتبه یعنی در مجموع نام ایشان پنج بار بیشتر تکرار نشده اما مقام پیغمبر صلی الله علیه و آله کجا و مقام موسی علیه السلام کجا؟ مقام پیغمبر صلی الله علیه و آلهکجا و مقام ابراهیم علیه السلام کجا؟ اینکه نام پیغمبر پنج بار بیشتر تکرار نشده دلیل تنزل مقام پیغمبر صلی الله علیه و آله نسبت به مقام موسی علیه السلام نیست؟


 در این آیه قرآن می فرماید: رسول ما به مسلمانها بگو وَ اعْلَمُوا بدانید أَنَّما غَنِمْتُمْ ... شیء هر چیزی که شما منفعتی از آن نصیبتان شد و غنیمتی به شما رسید خمسش را بپردازید، وخمس آن باید شش قسمت بشود. یک حق خداوند و لِلرَّسُولِ حق پیامبر وَ لِذِی الْقُرْبى‏ حق منسوبین پیامبر که این را هم عرض خواهیم کرد که چه کسانی هستند و وَ الْیَتامى‏ کدام یتیم؟ وَ الْمَساکینِ کدام مسکین؟ و وَ ابْنِ السَّبیلِ که ششمین مورد است. یعنی بیست درصد منافع کسب را بین این شش مورد تقسیم کنید. حال سه قسمت تحت عنوان سهم مبارک امام مطرح است و سه قسمت هم تحت عنوان سهم سادات . اگر منفعتی نصیب شما شد تقسیم کنید و خمسش را در این موارد بدهید إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ اگر به خدا ایمان دارید. در جنگ بدر مسلمان ها در یک قلت و از نظر وضعیت نظامی و نفرات عدّه و عُدّه در اقلیت،‌ و کفار در اکثریت. از این رو کسانی که در صف اسلام ایستادن واقعاً مسلمان بودند و کفار در طرف دیگر و در جنگ بدر فرق بین حق و باطل تمیز داده شد یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعان روزی که دو جمعیت با هم التقاء پیدا کردن.

اهمیت این نکته در این است که نشانه ایمان فقط ادعای ایمان نیست، کسی بگوید من نماز شب می خوانم من مؤمن هستم،‌ قرآن را قبول دارم اهل بیت را قبول دارم حتی نشانه ایمان حضور در جبهه هم نیست. گروهی در زمانی یک در جبهه حاضرند اما به مقاصد دیگر، قرآن در این آیه شریفه پرداخت دین واجب را نشان ایمان نام می برد؛ دقت کنید، قرآن می فرماید ‏ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا اگر ایمان دارید به خداوند و به قرآن و به پیغمبر خمستان را بدهید. این آیه برای کسانی است که در جنگ بدر شرکت کردند. خداوند به مجاهدین فی سبیل الله جنگ بدر را می فرماید: اگر راست می گوید ایمان دارید خمستان را بدهید بدر آمدن هنر نیست ادعای اینکه پیغمبر ما رسول الله است هنر نیست؛ اگر تبعیت از خدا می کنید در عمل باید نشان بدهید إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ اگر ایمان دارید از آن منافعی که بدست آوردی خمسش را بپرداز.

پیغمبر فرمود: یا علی وقتی دیدی مردم به مستحبات می پردازند تو به واجبات بپرداز. إذا رأیت النّاس یشتغلون بالفضائل فاشتغل أنت باتمام الفرائض.[2]   واجبات را انجام بدهید اگر انجام دادی و توفیق پیدا کردی مستحبات را انجام بدهید.

مواردی که مشمول خمس می شود شامل: منفعت کسب، معدن، گنج، مال مخلوط به حرام، برای تطهیرش باید خمسش را بدهید، جواهر و گوهرهای که به واسطه غواصی افراد بدست می آورند، غنائم جنگی و زمینی که کافر از مسلمان بخرد.

در قرآن آیاتی است که در رابطه با موضوع خاصی است اما آیه عمومیت پیدا کرده است و در مصادیق مختلفی از این نموونه در قرآن است: وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ[3]   نماز بخوانید. صریح نماز آیات را در قرآن نداریم، و این در حالی است که شیعه و سنی معتقد به نماز آیات هستند. نماز آیات را از سنت،‌ از روایات استخراج کرده اند وَ مَا ءَاتَئکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهََئکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب[4]   این یک دستور کلی است که هر چه پیغمبر می فرماید بگیرید و هر چه پیغمبر نهی می کند ترک کنید؛ اما این آیه مورد نزولش به اتفاق شیعه و سنی نسبت به پیروی از دستور پیامبر اکرم در خصوص فیء غنائمی که مسلمانها از کفار بدون زحمت می گرفتند. قرآن می فرماید: هر چه پیغمبر فرموده است عمل کنید. آیه عمومیت پیدا کرد در تمام زوایای زندگی مسلمانان یعنی در هر مسأله ای پیغمبر هر چه فرمود شما باید تابع او باشید. در آیه دیگری می فرماید: ِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها[5]   از این آیه استفاده می شود که، کسی که توانایی ندارد، تکلیفی هم ندارد، یکی از شرایط تکلیف توان فرد است اما نزول این آیه نسبت به زنان شیرده است اما جریان پیدا کرد در تمام مصادیق به عنوان حکم کلی و عدم تکلیف به مالا یطاق. آیه خمس نزولش بعد از جنگ بدر بود ولی عمومیت پیدا کرد در تمام مواردی که مصادیق خمس بر آنها مترتب می شود.

حال اشاره ای به تقسیمات خمس می کنیم. قرآن خمس را شش قسمت می کند: حق خداوند،‌ حق پیامبر،‌ حق ذوالقربی،‌ حق یتیم،‌ حق مسکین،‌ حق ابن السبیل. حق خداوند و حق پیامبر و حق ذوالقری اینها می آید در دایره سهم مبارک امام علیه السلام. خداوند حقی را معین فرموده که این حق را در اختیار ولی خودش رسول، و امام معصوم قرار می دهد. ذوالقربی چه کسانی هستند ذوالقربی منسوبین پیغمبرند اما نه همه منسوبین بلکه ائمه ذو القربی هستند؛ یعنی آقا امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و... امروز ذوالقربی وجود مقدس امام عصر عج الله است پس عموم سادات در ذوالقربی نیستند. امام صادق علیه السلام می فرماید: ذوالقربی ما اهل البیتیم[6]  ،‌ ما هستیم که ولایت الهی خدا به عهدی ماست؛‌ پس نیمی از این خمس متعلق به این سه حق‌ است و ‌نیم دیگر مربوط به مساکین، ابن سبیل و یتامی از سادات محترم نه غیر سادات.

چرا خدا برای سادات حق ویژه ای قرار داده است؟ خداوند در قرآن سهم سادات را به سه گروه از سادات متعلق می‌داند سیدی که مسکین است؛ فقیری که وضع مالی و اقتصادی او دچار بحران شده است و یا یتیمی که سرپرست ندارد و ابن السبیل وضعش خوب است اما در سفر اموالش را برده اند و گرفتار شده و پولی ندارد. خداوند دو صندوق معین کرده است برای فقرای جامعه، یک صندوق زکات و دیگری صندوق خمس است. زکات را برای فقراء غیر سید و خمس سهم سادات و فقرا سید است. نیاز فقرای غیر سید را از پول زکات تأمین می‌کنند و فقرای سید را از پول سهم سادات تأمین می کنند. هیچ تبعیضی نیست از این رو زکات برای سادات حرام است.

یک تفاوت عمده ای زکات با خمس دارد. زکات صرف اموال عمومی مردم هم می شود از این رو افراد خودشان نیز می توانند زکاتشان را بدهند. هشت مورد زکات را خداوند در قرآن[7]   نام می برد، که این زکات ها را می شود صرف ساخت مسجد، راه سازی،‌ پل سازی، حسینیه و ... کرد؛ می توان صرف ساخت اموال عمومی در جامعه کرد. مسأله خمس مربوط به حکومت اسلامی است این اشتباهی که بعضی از مردم می کنند بعضیها می روند خودشان خمس را می دهند؛‌ خمس جزء مناصب فقیه است و بدون اذن فقیه کسی نمی تواند تصرف در خمس کند. از این رو بعضی ها می گویند من خمس خودم را خودم می دهم. زکات جزء اموال عمومی است می توانید بروید و بدهید با مسئولیت خودتان ولی خمس اینگونه نیست. خمس از مناصب حکومت اسلامی است در زمان ظهور امام باید عرضه به امام بشود و در زمان غیبت باید زیر نظر فقیه جامع الشرایط، مرجع تقلید یا نمایندگان محترم مرجع شما به مصارف شرعیه خودش برسد.

نکته دیگری در رابطه با خمس آثار و فوائد دنیوی و اخروی خمس است. اصلاً خمس برای پول دار شدن است یکی از برکات انفاق مالی، خوب شدن وضع مالیتان است. شخصی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد یا رسول الله وضعم خوب نیست پیغمبر فرمودند برو صدقه بده و انفاق کن، دوباره فردا آمد یا رسول الله وضعم خوب نیست. چه کار کنم گفتند برو صدقه بده روز سوم آمد رسول الله فرمودند می دانم وضعت خوب نیست برو صدقه بده اگر چیزی هم نداری چیزی قرض بگیر و در راه خدا بده، ده برابر به تو می دهد.

در بحث زکات فاطمه می فرماید: الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نَمَاءً فِی الرِّزْق.‏[8]   خداوند می فرماید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.[9]   نمی توانی حساب کنی چگونه مالت افزایش می یابد زیرا قرآن می فرماید لا یَحْتَسِبُ اگر می توانستی حسابش را بکنی نمی فرمود لا یَحْتَسِبُ. اگر کسی لذت پول خرج کردن برای خدا را چشید دیگر لذت تکاثر اموال برایش لذت نیست، این جزء منافع هم دنیا ست و هم آخرت. زندگی ها پاک می شود تربیت ها صالح می شود. از برکات و آثار ارزشمند مال پاک و خمس داده است. خمس ضمانت نامه اجرایی خدا ست برای حفظ اموال.



 


 

 [1]

  . سوره انفال،‌آیه 41.

 

 [2]

  . اثنى عشریه ص 229.

 

 [3]

  . سوره بقره،‌آیه 43.

 

 [4]

  . سوره حشر،‌آیه 7.

 

 [5]

  . سوره بقره،‌آیه 233.

 

 [6]

  . نورى، حسین بن محمد تقى‏،‌مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، ج7، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، نوبت اول‏، 1408 ق‏،‌ ص 291.

 

 [7]

  . سوره توبه، آیه60.

 

 [8]

 . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى- روحانى على آبادى، محمد، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام( ترجمه بحار الأنوار)، ناشر: انتشارات مهام‏،‌ نوبت اول‏،‌1379 ش‏،‌ ص697.

[9]

.سوره طلاق،‌آیات 2،3.






نوشته شده در تاریخ شنبه 92 بهمن 26 توسط
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin